چند شبی از مصاحبه رییس محترم مجلس با بخش خبری شبکه دو تلویزیون میگذرد، هر کاری کردم نتوانستم خودم را قانع کنم که این چند خط را ننویسم. اما برای شروع این بحث،اجازه میخواهم که کمی به خاطرات سالهای گذشته برگردم. خاطرات روزهایی که دولت اصلاحات در این سرزمین شکل گرفته بود و سیدنا الرییس! با آمدنش گرد و خاک زیادی براه انداخته بود! اما انگار آمدن و بودن او به مذاق بعضیها خوش نیامد. خود ایشان دائما میگفت که کسانی هستند که نمیگذارند دولت به اهداف خود برسد. یا اینکه چوب لای چرخ دولت میگذارند. اما دریغ از یکبار افشای نام همان بعضیها! شاید اگر کمی هم منصفانه به قضایا نگاه میکردیم، نشانههایی از مخالفتهای تند و تیز جناحی را میدیدیم! البته ما به آقایان و خانمهای جناحباز! کشور حق میدهیم که برای رسیدن به قدرت و صندلی و ریاست به هر ترفندی متوسل شوند! به هر حال آن سالها، اوضاع و احوال ما پر از درگیریهای سیاسی و جناحی بود و متاسفانه این فضای پر تنش، توسط روزنامههایی که به آنها لقب «زنجیرهای» داده بودند، بین مردم هم منتشر میشد. تقریبا هر هفته منتظر یک اتفاق و حادثه غیر منتظره بودیم. از دادگاه کرباسچی گرفته تا قتلهای روشنفکران و ماجرای کوی دانشگاه و کنفرانس برلین و ... و هنوز هم نمیدانم که گناه ملت ما چه بود که مجبور بودیم 8 سال تمام شنونده و بیننده تسویه حسابهای جناحی و چانهزنیهای حزبی آقایان باشیم...
نوبت به احمدی نژاد رسید. با توجه به شعارهایی که در تبلیغات از او شنیده بودیم، انتظار این را داشتیم که کمکم و شاید پس از سالها، تغییرات زیادی را در جامعه شاهد باشیم. البته این انتظار بیجایی هم نبود، چرا که او در روزهای مسولیت در شهرداری تهران ، با رفتار و کردار خود ثابت کرده بود که با دیگران تفاوتهایی دارد. اما آیا اداره کشوری که سالها تحت سیطره باند کارگزاران و سرمایهداران پر نفوذ و به عبارت بهتر باند «زر و زور و تزویر» هدایت می شد، به همان راحتی صدارت بر یک اداره شهرداری بود!؟ احمدی نژاد در زمان تبلیغات فریاد زد که چرا اوضاع ما در زمان گران شدن و ارزان شدن قیمت نفت، هیچ تفاوتی با هم ندارد؟ اگر چه بعدا این گفته خود را به نحوی تکذیب کرد! احمدی نژاد از عدالت گفت و از راههای برقراری آن در جامعه. احمدی نژاد وعده این را داده بود که تقریبا هر سه ماه یکبار، مردم شاهد یک دگرگونی در اوضاع و احوال خود باشند و بسیاری دیگر از وعدهها و گفتهها... بنده اصلا قصد این را ندارم که زحمات شبانه روزی آقای رییس جمهور را نادیده بگیرم. به قول یکی از دوستان اگر چشم خیلی از مسولین دولتهای قبلی برای دیدن تماشای مسابقه فوتبال، صبحها خوابآلود میشد، اکنون در اثر بیداری مداوم برای حل مشکلات مردم اینگونه است. اما این مساله نباید باعث شود که از بیان واقعیت واهمه داشته باشیم و خود را نقد نکنیم. اگر در زمان آقای خاتمی، هر هفته شاهد یک ماجرا و اتفاق ناگوار سیاسی بودیم، در این زمانه هم، وضعیت اقتصادی ما دچار بحران تورم و موج گرانیهای طاقت فرسا شده است و تقریبا هر هفته و یا هر ماه قیمت انواع و اقسام کالا و مایحتاج مردم دچار نوسان قیمت میشود. آقای رییس جمهور در سخنرانیهای مختلف از غیر عادی بودن این گرانیها میگویند اما باز هم دریغ از افشای نام افراد! معلوم میشود که اتحاد شوم « زر و زور و تزویر» اینبار هم عزم خود را جزم کرده است که همان ماجرای چوب و چرخ را تکرار کند و من ماندهام که کی قرار است اوضاع و احوال ما کمی دچار تغییر شود؟؟!!...
اما ماجرای رییس مجلس و مصاحبه ایشان! آقای حداد عادل در بخشی از مصاحبه خود، در پاسخ به سوالی در مورد اینکه چرا ما بنزین را به دو نرخ عرضه نمیکنیم و چرا برای کسانی که میخواهند بیشتر از مقدار سهمیهبندی مصرف کنند، قیمت بالاتری را در نظر نگرفتهایم، جواب دادند: «که اگر قرار باشد که قیمت دومی هم داشته باشیم، باید آنرا برابر قیمت منطقه خاورمیانه محاسبه کنیم!» باباجان به خدا این معادله زیاد هم سخت نیست. حساب دو دو تا چهار تاست. آقایان وکلا و وزرا! این درست که قیمت بنزین ما در مقایسه با دیگر کشورها خیلی هم ارزان است و باید برای آن فکری کرد، اما آیا یکبار هم شده که وضعیت حقوقی و معیشتی و رفاهی ما را با همان کشورها مقایسه کنید؟! ما که حرفی نداریم شما قیمت بنزین را 1000 تومان تصویب کنید اما لااقل لطفی کنید و فیش حقوقی ما را هم، مانند کشورهای برادر منطقه تعیین کنید! ( البته ارتباط بالا و پایین این نوشته را خودم هم متوجه نشدم!)